6 فروردین 1403

اختلال وسواس یا OCD چیست؟

شاید درک این موضوع برای دیگران سخت باشد که افرادی که دچار وسواس هستند، چه رنجی را تحمل می‌کنند؛ اما با آگاهی بیشتر می‌توان آن‌ها را بیشتر درک کرده و با وسواس و نحوه عملکرد آن بیشتر آشنا شویم. در ابتدا باید بگوییم که تجربه هر فرد از اختلال وسواس فکری-عملی متنوع و پیچیده است و هدف سیمیاروم از این محتوا ارائه یک نسخه واحد برای همه نیست، چرا که درمان باید به متخصصان سلامت روان سپرده شود. در این مطلب به دنبال مروری بر ابعاد مختلف این اختلال هستیم تا بدانیم به طور دقیق وسواس چیست و چه نشانه‌هایی دارد. به علاوه، تاکید می‌شود که هر گونه اقدام برای درمان وسواس باید با راهنمایی و مشاوره متخصصان صورت گیرد.

اختلال وسواس فکری-عملی یا OCD چیست؟

اختلال وسواس فکری-اجباری با نام علمی Obsessive-compulsive disorder (OCD) اختلالی است که در آن افکار، عقاید یا احساسات مکرر، ناخواسته (وسواس) وجود دارد و برای خلاص شدن از شر افکار، فرد به انجام کاری تکراری (اجبار) سوق داده می‌شود. رفتارهای تکراری، مانند شستن/تمیز کردن دست‌ها، بررسی چیزها، و اعمال ذهنی مانند (شمارش) یا فعالیت‌های دیگر، می‌تواند به طور قابل توجهی در فعالیت‌های روزانه و تعاملات اجتماعی فرد تداخل ایجاد کند.

بسیاری از افراد عادی هم افکار ناراحت کننده یا رفتارهای تکراری دارند. با این حال، چنین رفتارهایی معمولاً زندگی روزمره آنها را مختل نمی‌کند. این در حالی است که در افراد مبتلا به OCD، افکار مداوم و مزاحم و رفتارها آسیب زننده هستند. انجام ندادن رفتارها معمولاً باعث ناراحتی شدید و بروز ترس خاصی از عواقب وخیم (برای خود یا عزیزان) می‌شود. بسیاری از افراد مبتلا به OCD می‌دانند یا مشکوک هستند که افکار وسواسی آنها واقع بینانه نیست؛ اما برخی دیگر نسبت به اختلال خود بینش ندارند و کاملاً باور دارند که افکار و رفتارهایشان صحیح است. حتی اگر بدانند افکار مزاحمشان واقع بینانه نیست، در رها شدن از افکار وسواسی یا توقف اقدامات اجباری مشکل دارند.

تشخیص OCD در صورتی تأیید می‌شود که افکار وسواسی یا اجبارها وقت‌گیر باشند (بیش از یک ساعت در روز)، باعث ناراحتی قابل توجهی شوند و عملکرد شغلی یا اجتماعی را مختل کنند. زنان کمی بیشتر از مردان دچار وسواس می‌شوند. وسواس اغلب در دوران کودکی، نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می‌شود.

مهم‌ترین علائم وسواس فکری-عملی

همانطور که از پسوند فکی-عملی پیداست علائم این اختلال مشتمل بر دو بخش است:

افکار وسواسی

وسواس فکری، تکانه‌ها یا تصاویر تکراری و مداومی هستند که باعث ایجاد احساسات ناراحت کننده مانند اضطراب، ترس یا انزجار در فرد می‌شوند. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال به این بینش نرسیده‌اند که این افکار محصول ذهن آنهاست و افراطی یا غیر منطقی است. با این حال، ناراحتی و اضطراب ناشی از این افکار مزاحم را نمی‌توان با منطق یا استدلال حل کرد. در عوض، اکثر مبتلایان سعی می‌کنند با استفاده از یک سری رفتار تکراری، ناراحتی ناشی از تفکر وسواسی را کاهش دهند یا تهدیدهای درک شده را خنثی کنند. نمونه‌هایی از محتوای رایج افکار وسواسی عبارتند از:

  • ترس از آلودگی توسط افراد یا محیط زیست
  • افکار یا تصاویر جنسی مزاحم
  • افکار یا ترس‌های مذهبی، اغلب کفرآمیز
  • ترس از انجام پرخاشگری یا آسیب رساندن (به خود یا عزیزان)
  • نگرانی شدید در مورد نظم، تقارن یا دقت
  • ترس از دست دادن یا دور انداختن چیزی مهم

رفتارهای وسواسی-اجباری

به این رفتارها که به آن اجبار هم می‌گویند، رفتارها یا اعمال تکراری هستند که فرد در پاسخ به یک وسواس فکری مجبور به انجام آن‌ها می‌شود. این رفتارها معمولاً به طور موقت از پریشانی و اضطراب مرتبط با وسواس پیشگیری کرده یا آن را کاهش می‌دهند. اجبار ممکن است پاسخ‌های افراطی باشد که مستقیماً با یک وسواس مرتبط است (مانند شستن بیش از حد دست‌ها به دلیل ترس از آلودگی) یا اقداماتی باشد که اصلاً با وسواس ارتباطی ندارند. در شدیدترین موارد، تکرار مداوم رفتار آیینی ممکن است تمام وقت فرد را در روز بگیرد و موجب تداخل در عملکرد شود. نمونه‌هایی از اجبار عبارتند از:

  • شستن بیش از حد یا تشریفاتی دست، دوش گرفتن، مسواک زدن یا توالت کردن
  • تمیز کردن مکرر اشیاء خانگی
  • چیدمان چیزها به روشی خاص
  • چک کردن مکرر قفل، کلید، لوازم خانگی، درب و غیره.
  • نیاز به دریافت تأیید مداوم از سوی دیگران
  • تشریفات مربوط به اعداد، مانند شمردن، تکرار، ترجیح افراطی یا اجتناب از اعداد خاص

افراد مبتلا به OCD همچنین ممکن است از افراد، مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که باعث ناراحتی آنها می‌شود یا موجب تحریک وسواس‌ها و/یا اجبارها می‌شود، اجتناب کنند یا برای مقابله با آنها از مواد مخدر یا الکل استفاده کنند. اما اجتناب از این موارد حتی ممکن است موجب اختلال بیشتر در عملکرد روزمره فرد شود و سلامت روان و جسم را بیشتر تهدید کند. بسیاری از بزرگسالان مبتلا به OCD تشخیص می‌دهند که رفتارهای اجباری آنها منطقی نیست. با این حال، کودکان ممکن است متوجه نباشند که رفتار آنها غیرعادی است و اغلب می‌ترسند که اگر برخی از مناسک اجباری را انجام ندهند، اتفاق وحشتناکی رخ دهد. معمولاً، والدین یا معلمان علائم وسواس را در کودکان تشخیص می‌دهند.

باید به خاطر داشت که همه افکار تکراری وسواس نیستند و همه مراسم آیینی یا عادات اجباری نیستند. یک فرد وسواسی باید در کنار داشتن وسواس و اجبار، علائم زیر را نیز داشته باشد تا اختلال در او تأیید شود:

  • نمی‌تواند وسواس یا اجبار خود را کنترل کند، حتی زمانی که می‌داند افراطی و غیرمعقول هستند.
  • بیش از 1 ساعت در روز را صرف وسواس یا اجبار می‌کند.
  • از انجام اجبارها لذت نمی‌برد، بلکه صرفاً به خاطر رهایی موقت از اضطراب به آنها تن داده است.
  • این افکار یا رفتارها مشکلات قابل توجهی را در زندگی روزمره‌اش ایجاد کرده‌اند.

برخی از افراد مبتلا به OCD دارای اختلال تیک نیز هستند که شامل حرکات یا صداهای تکراری است. تیک‌های حرکتی حرکات ناگهانی، کوتاه و تکراری مانند پلک زدن چشم و سایر حرکات چشم، جمع شدن صورت، شانه بالا انداختن و تکان دادن سر یا شانه است. تیک‌های صوتی شامل مواردی مانند صاف کردن مکرر گلو، خرخر کردن یا صدای غرغر می‌شود. ابتلا به یک اختلال خلقی یا اضطرابی دیگر نیز در افراد مبتلا به OCD معمول است.

علائم اختلال وسواس فکری-عملی ممکن است در هر سنی شروع شود، اما معمولاً از اواخر دوران کودکی و بزرگسالی شروع می‌شود. اکثر افراد مبتلا در اوایل بزرگسالی تشخیص دریافت می‌کنند. حتی علائم ممکن است به آرامی شروع شود و برای مدتی از بین برود یا با گذشت زمان بدتر شود. در زمان استرس، علائم اغلب بدتر می‌شوند. شکل وسواس‌ها و اجبارهای یک فرد نیز ممکن است در طول زمان تغییر کند.

انواع اختلال وسواس

اختلال وسواسی-اجباری خود را به شکل‌های مختلفی نشان می‌دهد و مطمئناً بسیار فراتر از این تصور غلط رایج است که وسواس صرفاً محدود به شستن دست یا بررسی کلیدهای چراغ است. اگرچه این دو مورد جز شایع‌ترین وسواس‌ها هستند. رفتار وسواس گونه در هر شکلی می‌تواند ظاهر شود، اما انواع اختلال وسواس معمولاً در یکی از این پنج دسته قرار می‌گیرد:

  • چک کردن
  • آلودگی/آلودگی روانی
  • تقارن و نظم
  • نشخوار فکری/افکار مزاحم
  • احتکار

وسواس چک کردن

وسواس چک کردن نوعی اجبار برای جلوگیری از آسیب، آتش سوزی، نشت یا سرقت است. رایج‌ترین چک کردن شامل قفل در و پنجره، فعال بودن دزدگیر، خاموش بودن گاز، شیرهای آب، وسایل برقی مثل اتو، چراغ‌های خانه، درب خودرو، بیماری، باردار بودن، مسیریابی، ایمیل و نامه و وسایل باارزش است. وسواس معمولاً هر بار که فرد از خانه خارج می‌شود و شب‌ها قبل از خواب رخ می‌دهد. بخش قابل توجهی از وسواس به دلیل ترس از این است که اموال ممکن است آتش بگیرد و بسوزد و عزیزان یا همسایگان را بکشد یا دارایی‌های ارزشمند از بین برود.

این ترس وسواسی اولیه موجب برانگیخته شدن حس مسئولیت و احساس گناه ناشی از چک نکردن می‌شود. وسواس چک کردن اغلب چندین بار، گاهی صدها بار انجام می‌شود و ممکن است یک ساعت یا حتی بیشتر طول بکشد و تأثیر قابل توجهی بر زندگی فرد دارد شامل دیر رسیدن به مدرسه، محل کار، مناسبت‌های اجتماعی و سایر قرارها. این آسیب حتی شامل وسایل هم می‌شود چرا که فرد به قدری آنها را چک می‌کند که خراب می‌شوند.

وسواس آلودگی

ترس از کثیف بودن و آلودگی، نگرانی وسواسی دیگری است، که اجبار رایج آن شستن، تمیز کردن یا اجتناب است. نگرانی‌ها و اجبارهای شایع آلودگی عبارتند از توالت‌های عمومی، مواد شیمیایی، دست دادن، دستگیره در، بیمارستان، غذا خوردن در مکان‌های عمومی، نرده راه پله، ارتباط جنسی، پول، حمام، مسواک زدن و نجس و پاکی. تمیز کردن یا شستن اغلب چندین بار در طول روز انجام می‌شود و همراه با آداب شستن مکرر دست یا بدن است تا زمانی که فرد «احساس کند» تمیز است.

مدت زمانی که این کار طول می‌کشد، تأثیر جدی بر حفظ شغل و روابط دارد و همچنین سلامت جسمانی فرد را تحت شعاع قرار می‌دهد به طوری که اغلب وسواسی‌های این گروه دچار بیماری‌های ریوی و پوستی می‌شوند. همچنین استفاده و خرید مداوم محصولات پاک کننده و آسیب زدن به وسایل منزل در اثر تمیز کردن مکرر و افراطی، پیامدهای اقتصادی نیز برای خانواده به همراه دارد.

علاوه بر نوع آشنای وسواس آلودگی که شامل ترس از تماس با آشیای کثیف و شستشوی مداوم می‌شود، نوع کمتر شناخته شده دیگری تحت عنوان وسواس آلودگی ذهنی نیز وجود دارد. آلودگی روانی حوزه جدیدی است که محققان به تازگی شروع به تحقیق درباره آن کرده‌اند. فرد زمانی دچار این وسواس می‌شود که احساس می‌کند با اظهارات انتقادی یا توهین آمیز کلامی، از نظر جسمی یا روانی با او بد رفتاری شده است و بدین ترتیب احساس کثیفی درونی می‌کنند.

یکی از ویژگی‌های بارز آلودگی روانی این است که منبع آن تقریباً همیشه انسان است، برخلاف آلودگی تماسی که در اثر تماس فیزیکی با اجسام بی‌جان نیز ایجاد می‌شود. در این نوع وسواس نیز فرد در تلاش‌های مکرر و اجباری سعی می‌کند با دوش گرفتن و شستن، آلودگی روانی را از خود دور کند.

وسواس تقارن

نیاز به صحیح و متقارن چیدن همه چیز در پی این ترس در فرد ایجاد می‌شود که اگر این کار را نکند، ممکن است اتفاق بدی بیافتد (تفکر جادویی). وسواس تقارن بیشتر در زمینه مرتب کردن وسایل، آراستگی، تابلوها، قوطی‌های کنسرو و وسایل داخل کابینت‌ها، لباس‌ها، کتاب و سی‌دی و رفع لکه دیده می‌شود. فرد مبتلا ممکن است به تدریج حتی از تماس‌های اجتماعی نیز خودداری کند تا از بر هم خوردن تقارن و نظم جلوگیری کند که می‌تواند تأثیر منفی بر تعاملات اجتماعی او داشته باشد.

وسواس نشخوار فکری/افکار مزاحم

نشخوار فکری اصطلاحی است که برای توصیف تمام افکار مزاحم وسواسی استفاده می‌شود. نشخوار فکری در واقع قطاری از افکار طولانی در مورد سوال یا موضوعی است که بی‌جهت و غیرمولد است. بسیاری از نشخوارها در مورد موضوعات مذهبی، فلسفی یا متافیزیکی مانند منشاء جهان، زندگی پس از مرگ، ماهیت اخلاق و غیره است. برخی از افراد نیز در مورد اتفاقات روز و کارهایی که باید در آن موقعیت‌ها انجام می‌دادند، نشخوار فکری می‌کنند. اکثر نشخوارها، ناگزیر هرگز به یک راه‌حل یا نتیجه رضایت‌بخش منتهی نمی‌شود و به نظر می‌رسد که فرد عمیقاً مشغول، بسیار متفکر و از محیط منفک شده است.

افکار مزاحم زمانی رخ می دهد که فرد از افکار وسواسی با ماهیت تکراری، ناراحت‌کننده، اغلب وحشتناک و نفرت‌انگیز، به عنوان مثال، ایجاد آسیب خشونت آمیز یا جنسی به عزیزانشان، رنج می‌برد. افکار مزاحم تکراری هستند، به طور داوطلبانه تولید نمی‌شوند، و باعث ناراحتی شدید فرد مبتلا می‌شوند. با وجودی که فرد دچار افکار وارد کردن آسیب به دیگران است، اما کمترین احتمال را دارد که در واقعیت چنین کاری را انجام دهد چرا که این افکار را بسیار وحشتناک می‌داند و برای جلوگیری از وقوع آنها تلاش زیادی می‌کند.

وسواس احتکار

وسواس احتکار تا مدتها یکی از زیرشاخه‌های وسواس فکری-عملی شناخته می‌شد که به ناتوانی در دور انداختن دارایی‌های بی‌فایده و فرسوده یا جمع‌آوری اقلام دور ریخته شده توسط دیگران اطلاق می‌شود. در سال 2013 در نسخه جدید DSM این اختلال به‌عنوان یک اختلال مستقل طبقه‌بندی شد. اما همچنان، ردپای آن را در رفتار افراد مبتلا به وسواس می‌بینیم، به نحوی که برخی از افراد به دلیل داشتن افکار و نگرانی‌های وسواس‌گونه و برای اجتناب از بروز یک موقعیت خیالی آسیب‌رسان، شروع به احتکار وسایل می‌کنند.

بنابراین، انواع وسواس بی‌نهایت است، می‌تواند بر روی هر فکری، در مورد هر موضوعی، روی هر شخصی، بر هر ترسی تأثیر بگذارد و اغلب حول محور آنچه در زندگی فرد مهم است می‌چرخد. به عنوان مثال، اگر دین برای یک نفر مهم باشد، OCD او در افکار مزاحم ناخواسته پیرامون مذهب متمرکز است. بنابراین، دسته بندی فوق از انواع وسواس به هیچ وجه یک فهرست جامع نیست و همیشه انواع دیگری از OCD وجود دارد که در اینجا فهرست نشده‌اند. اگر شما وسواس‌ها یا اجبارهای ناراحت‌کننده و ناخواسته‌ای را تجربه می‌کنید که در اینجا نیامده‌اند، بدان معنا نیست که مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی نیستید. مهمترین ملاک در وسواس وجود اختلال قابل توجه در زندگی در پی اشتغال به علت وسواس است و یک مؤلفه اصلی در تشخیص بالینی اختلال وسواس فکری-اجباری است. برای دریافت و تأیید تشخیص مصاحبه بالینی با روانپزشک یا روانشناس الزامی است.

تست وسواس مادزلی

یکی از راه‌های دیگر تشخیص اولیه وسواس، تست‌های معتبر روانشناسی هستند. می‌توانید از طریق تست وسواس مادزلی، با پاسخ به سوالات، بررسی کنید که آیا در خطر ابتلا به وسواس قرار دارید یا خیر؟

دلایل ابتلا به وسواس

اگرچه علل دقیق اختلال وسواس فکری-عملی ناشناخته است، عوامل خطر مختلف شانس ابتلا به این اختلال را افزایش می‌دهند.

ژنتیک: مطالعات نشان داده‌اند که ابتلای یکی از بستگان درجه یک (والدین یا خواهر و برادر) به OCD با افزایش احتمال ابتلا به این اختلال در فرد همراه است. دانشمندان هیچ ژن یا مجموعه‌ای از ژن‌ها را شناسایی نکرده‌اند که به طور قطعی منجر به این اختلال شود، اما مطالعات برای بررسی ارتباط بین ژنتیک و OCD ادامه دارد.

با وسواس فکری در نوجوانان آشنا شوید

بیولوژی: مطالعات تصویربرداری مغز نشان داده است که افراد مبتلا به OCD اغلب در قشر پیشانی و ساختارهای زیر قشری مغز تفاوت‌هایی دارند. این دو مناطقی از مغز هستند که بر توانایی کنترل رفتار و پاسخ‌های احساسی تأثیر می‌گذارند. محققان همچنین دریافته‌اند که چندین ناحیه مغز، شبکه‌های مغزی و فرآیندهای بیولوژیکی در افکار وسواسی، رفتار اجباری و ترس و اضطراب مرتبط با آن نقش کلیدی دارند. تحقیقات برای درک بهتر ارتباط بین علائم OCD و بخش‌هایی از مغز در حال انجام است. این دانش می‌تواند به محققان کمک کند تا درمان‌هایی را با هدف گذاری مکان‌های خاص مغز ابداع کنند.

خلق و خو: برخی تحقیقات نشان داده است افرادی که رفتارهای محافظه‌کارتری از خود نشان می‌دهند، احساسات منفی را تجربه می‌کنند و علائم اضطراب و افسردگی را در دوران کودکی نشان می‌دهند، بیشتر در معرض ابتلا به OCD هستند.

ترومای دوران کودکی: برخی از مطالعات ارتباط بین ترومای دوران کودکی و علائم وسواس را گزارش کرده‌اند. برای درک این رابطه به تحقیقات بیشتری نیاز است.

تأثیر وسواس (OCD) روی زندگی

در فرهنگ عامه و اغلب در رسانه‌ها، وسواس به اشتباه به عنوان یک ویژگی مثبت و خصلت شخصیتی به تصویر کشیده می‌شود، اما واقعیت این است که این اختلال در زندگی کسانی که از آن رنج می‌برند، تأثیر مخربی دارد. تعداد بالایی از مبتلایان به وسواس، یعنی حدود 50 درصد از همه موارد، در دسته شدید قرار می‌گیرند؛ و کمتر از یک چهارم موارد در طیف خفیف طبقه‌بندی می‌شوند.

در واقع، وسواس می‌تواند آنقدر ناتوان‌کننده باشد که سازمان بهداشت جهانی(WHO)  این اختلال را از نظر «از دست دادن درآمد» و «کیفیت زندگی پایین» در میان ده بیماری ناتوان‌کننده برتر قرار داده است. همین گزارش عنوان می‌کند که وسواس پنجمین علت اصلی بیماری در زنان 15 تا 44 ساله در کشورهای توسعه یافته است.

تاثیر وسواس روی عملکرد

تا زمانی که مردم اختلال وسواس فکری-عملی را فقط «کمی تمیزی/نظم/مراقبت» می‌دانند، نمی‌توانند عمق رنج بیماران را درک کنند. وسواس گاهی به قدری شدید است که در برخی یا تمام جنبه‌های زندگی فرد تأثیر منفی دارد. برای مثال، مانع از ادامه تحصیل، داشتن شغل خوب، پیشرفت شغلی، و روابط اجتماعی پایدار می‌شود. برخی از افراد ممکن است بیشتر روز خود را صرف انجام اجبارهای مختلف کنند و نتوانند از خانه خارج شوند یا فعالیت‌های عادی خود را مدیریت کنند.

تاثیر وسواس روی روابط عاطفی و اجتماعی

برخی دیگر به نظر می‌رسد که با زندگی روزمره کنار می‌آیند در حالی که هنوز از میزان زیادی پریشانی ناشی از افکار وسواسی رنج می‌برند. برخی از وسواسی‌ها تشریفات و اجبارهای خود را در خفا انجام می‌دهند یا برای اجتناب از تعامل اجتماعی بهانه‌ای می‌آورند تا بتوانند اجبارها را کامل کنند. بنابراین، این اختلال روابط با خانواده و همسر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اختلافات زیادی را در خانواده ایجاد می‌کند. شدت OCD از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی از افراد ممکن است بتوانند OCD خود را از خانواده خود پنهان کنند. با این حال، در بیشتر موارد، این اختلال تأثیر منفی عمده‌ای بر روابط اجتماعی دارد که منجر به اختلافات خانوادگی و زناشویی یا نارضایتی مکرر می‌شود. همچنین، بر تربیت نسل بعد تأثیر منفی دارد و موجب تداوم نسلی وسواس می‌شود.

تاثیر وسواس روی بدن

آسیب‌های وسواس محدود به ابعاد زندگی نیست و شامل آسیب‌های جسمی به ویژه در افرادی که دچار وسواس تمیزی هستند نیز می‌شود. انجام مکرر اجبارهای شستشو باعث قرمزی پوست، اگزما، خونریزی دست، و آسیب‌های چشمی و ریوی می‌شود. از سوی دیگر، برخی از وسواسی‌ها برای دوری از اضطراب ناشی از پرهیز از انجام اجبار رو به مصرف مواد مخدر و الکل می‌آورند که اثرات منفی آن بر همه آشکار است.

تاثیر وسواس روی خانواده

زندگی برای اطرافیان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی هم ساده نیست. به ویژه بیمارانی که نسبت به وسواس خود بینش ندارند، مشکلات زیادی را برای خانواده به وجود می‌آورند که شامل اجبار اعضای خانواده به انجام رفتارهای وسواسی و اجبارها می‌شود. معمولاً وسواس بار مالی زیادی را بر خانواده متحمل می‌کند که ممکن است به دلیل صرف پول برای رفع احتیاجات جانبی وسواس (برای مثال خرید شوینده) یا ضرر اقتصادی به دلیل ناتوانی فرد وسواسی در اشتغال و کسب درآمد باشد.

سایر اختلالات وسواسی

دسته وسواس‌ها فقط شامل اختلال وسواس فکری-عملی نیست. بلکه اختلال بدشکلی بدن، اختلال موکنی و پوست کنی نیز بر پایه رفتارهای وسواسی شکل گرفته‌اند.

اختلال بد شکلی بدنی

افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن درگیر مواردی هستند که به عنوان نقص در ظاهر فیزیکی خود تصور می‌کنند. عیوب درک شده قابل توجه نیستند یا از نظر دیگران عادی به نظر می‌رسند، اما برای فرد مبتلا زشت یا غیرطبیعی دیده می‌شوند. این ادراک تحریف شده با نگرانی‌های معمولی که بسیاری از افراد در مورد ظاهر خود دارند یکسان نیست. اختلال بدشکلی بدن شامل رفتارهای تکراری (مانند چک کردن در آینه یا کسب اطمینان از سوی اطرافیان در مورد خوب بودن ظاهر) یا تفکر تکراری (مانند مقایسه ظاهر خود با دیگران) است. برای بررسی این موضوع نیز می‌توانید تست شرمساری از بدن را بزنید و بررسی کنید که افکار منفی شما درباره بدنتان چقدر جدی است؟

این مشغله‌ها می‌توانند بر یک یا چند ناحیه بدن متمرکز شوند، معمولاً پوست، مو یا بینی. مشغله‌ها و رفتارها مزاحم، ناخواسته و وقت‌گیر هستند (به طور متوسط سه تا هشت ساعت در روز رخ می‌دهند). این مشغله باعث ناراحتی یا مشکلات قابل توجهی در فعالیت‌های روزانه مانند کار یا تعاملات اجتماعی می‌شود و می‌تواند از اجتناب از برخی موقعیت‌های اجتماعی تا منزوی شدن کامل و خانه نشینی متغیر باشد. اختلال بدشکلی بدن با سطوح بالای اضطراب، اضطراب اجتماعی، اجتناب اجتماعی، خلق افسرده و عزت نفس پایین همراه است. بسیاری از مبتلایان به این نوع از اختلال وسواس به دنبال درمان‌های زیبایی مانند درمان‌های پوستی یا جراحی هستند و اغلب برای رفع نقص‌های درک شده‌شان تلاش می‌کنند. این اختلال معمولاً قبل از 18 سالگی شروع می‌شود و هم مردان و هم زنان به آن مبتلا می‌شوند.

اختلال موکنی یا تریکوتیلومانیا

تریکوتیلومانیا یا اختلال موکنی، شامل کندن مکرر موها توسط شخص می‌شود که معمولاً روی پوست سر، ابروها و پلک‌ها انجام می‌شود. بسیاری از افراد موهایشان را دور انگشت می‌پیچند و بازی می‌کنند یا موهای خود را گاز می‌گیرند، اما صرف وجود این علائم باعث تأیید تشخیص نمی‌شود. موکنی باید باعث ناراحتی و مشکلات قابل توجهی در عملکرد شود تا برچسب اختلال به آن زده شود. فرد ممکن است از محل کار، مدرسه یا سایر موقعیت‌های عمومی اجتناب کند. پریشانی می‌تواند شامل احساس از دست دادن کنترل، خجالت و شرم باشد. کشیدن مو ممکن است قبل یا همراه با احساسات مختلفی مانند افزایش احساس تنش باشد یا ممکن است ناشی از احساس اضطراب یا کسالت باشد.

اختلال پوست کنی یا درماتیلومانیا

پوست کنی که تحت عنوان درماتیلومانیا نیز شناخته می‌شود، به کسانی اطلاق می‌شود که پوست خود را تا حد زخم شدن و ایجاد جراحت می‌کنند. رفتار کندن پوست باعث ناراحتی یا مشکلات قابل توجهی در کار، تعاملات اجتماعی یا سایر فعالیت‌ها می‌شود. این رفتار ممکن است ناشی از احساس اضطراب یا کسالت باشد. در بسیاری از موارد، فرد قبل از کندن پوست یک احساس تنش را تجربه می‌کند که کندن پوست به احساس آرامش پس از آن منجر می‌شود.

آیا وسواس فکری-عملی (OCD) قابل درمان است؟

پیش‌آگهی (چشم انداز بهبودی) اختلال وسواس متفاوت است. این اختلال در اغلب افراد خود را به شکل یک بیماری مادام‌العمر نشان می‌دهد که می‌تواند کاهش یابد و از بین برود اما در دوره‌های بحران و استرس در زندگی مجدداً ظاهر شود. افراد مبتلا به OCD که تراپی مناسبی دریافت می‌کنند، اغلب شاهد افزایش کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی، مدرسه و/یا کار هستند. عدم مراجعه برای تراپی باعث تشدید مشکل و طولانی‌تر شدن دوره تراپی می‌شود چراکه انجام مکرر اجبارها باعث ایجاد تغییرات ساختاری در مغز می‌شود. به همین دلیل، اگر در خود یا فرزندتان علائمی از این اختلال را مشاهده می‌کنید، بهتر است هر چه سریع‌تر با یک متخصص سلامت روان ملاقات کنید.

راه های درمان بیماری وسواس

خوشبختانه نرخ بهبودی در این حوزه از اختلالات بسیار خوب است و حتی در شدیدترین اشکال اختلال وسواس فکری-عملی، تراپی به بسیاری از افراد کمک می‌کند. متخصصان سلامت روان، این اختلال را با داروها، روان درمانی یا ترکیبی از این دو برطرف می‌کنند. متخصص سلامت روان در تصمیم گیری بر سر بهترین روش، مزایا و خطرات هر یک به مراجع کمک می‌کند. مهمترین مسئله در نرخ بهبودی، همکاری و تعهد بیمار است. پیروی از برنامه درمانی بسیار مهم است زیرا روان‌درمانی و دارودرمانی ممکن است مدتی طول بکشد تا اثربخش باشد. تراپی به افراد کمک می‌کند تا علائم خود را مدیریت کنند، در فعالیت‌های روزمره شرکت کنند و زندگی کامل و فعالی داشته باشند.

روان‌درمانی: روشی موثر برای بزرگسالان و کودکان مبتلا به OCD است. تحقیقات نشان می‌دهد که انواع خاصی از آن، از جمله رویکرد شناختی رفتاری و سایر روش‌های مرتبط، می‌تواند به اندازه دارو برای بسیاری از افراد موثر باشد. در عده‌ای دیگر از بیماران، این روش در ترکیب با دارو مؤثرتر است.

رفتار درمانی شناختی (CBT): این روش نوعی گفتگودرمانی است که به افراد کمک می‌کند تا تفکر و باورهای غلط را تشخیص دهند تا بتوانند موقعیت‌های چالش برانگیز را با وضوح بیشتری فکر کنند و به آنها پاسخ دهند. CBT به افراد کمک می‌کند یاد بگیرند که این افکار منفی را زیر سوال ببرند و الگوهای رفتاری خود را تغییر دهند. این روش برای بسیاری از افراد استاندارد طلایی در نظر گرفته می‌شود.

مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP): تحقیقات نشان می‌دهد که ERP، نوع خاصی از CBT، حتی در افرادی که به دارو پاسخ نمی‌دهند، به طور موثر باعث کاهش رفتارهای اجباری می‌شود. در ERP، بیمار در یک محیط امن به تدریج در معرض موقعیت‌هایی قرار می‌گیرد که وسواسش را تحریک می‌کند (مانند دست زدن به اشیاء کثیف). در این مواجهه، فرد از درگیر شدن در رفتار اجباری معمولی خود (مانند شستن دست ها) باز داشته می‌شود. اگرچه این رویکرد ممکن است در ابتدا باعث اضطراب شود و خطر ترک پیش از موعد درمان را ایجاد کند، اما با ادامه تراپی، اجبار برای اکثر افراد کاهش می‌یابد.

کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی به کمک بیشتری از سوی اعضای خانواده و روانشناسان برای تشخیص و مدیریت علائم OCD نیاز دارند. متخصصان سلامت روان با کودکان خردسال برای شناسایی استراتژی‌هایی برای مدیریت استرس و افزایش حمایت کار می‌کنند تا بتوانند علائم OCD خود را کنترل کنند.

دارو درمانی برای وسواس: رایج ترین داروهایی که برای OCD تجویز می‌شوند، داروهای ضد افسردگی هستند که سروتونین، یعنی انتقال دهنده شیمیایی موثر در ابتلا به افسردگی و OCD، را هدف قرار می‌دهند. بزرگترین دسته از داروهای ضد افسردگی، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین نامیده می‌شوند.

اثربخشی این داروها به 8 تا 12 هفته زمان نیاز دارد. در برخی افراد، این داروها ممکن است عوارض جانبی مانند سردرد، حالت تهوع یا مشکل در خواب ایجاد کنند. اکثر افراد مبتلا به OCD گزارش کرده‌اند که ترکیب دارو و روان درمانی بهتر توانسته است به مدیریت علائم آنها کمک کند.

روش‌های دیگری نیز برای اشکال شدید اختلال وسواس فکری-عملی استفاده می‌شود که شامل شکل عمیق از تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مکرر (rTMS) و تحریک عمقی مغز (DBS) است. این روش‌ها بیشتر برای افرادی استفاده می‌شود که روش‌های فوق در آنها بی اثر بوده است.

چطور با فرد وسواسی رفتار کنیم؟

زندگی با یک وسواسی بسیار دشوار و چالش‌برانگیز است. اما حمایت و درک شما از او می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. در اولین گام به سوی بهبودی، لازم است شما اختلال وسواس فکری-عملی را کاملاً درک کنید و تمام ابعاد آن را بشنایسد. این به شما کمک می‌کند که در موقعیت‌های مختلف، پاسخ مناسبی بدهد. با عزیزتان صحبت کنید. او را نسبت به شرایطش آگاه کنید و به شروع روند درمان تشویق کنید. در گام بعدی لازم است اجبارها را بشناسید. در اکثر مواقع، وسواسی‌ها نه تنها خود که دیگران را نیز وادار به اجرای رفتارهای اجباری می‌کنند. طبیعی است که بخواهید به عزیزتان کمک کنید و برای اجتناب از بحث و تنش به وسواس‌های او تن دهید. اما هر چه بیشتر در اجرای اجبارها شرکت کنید، شرایط وخیم‌تر می‌شود.

حمایت واقعی الگوهای ناسازگار را تقویت نمی‌کند، بلکه به آرامی آنها را به چالش می‌کشد. با فرد مورد نظر در مورد مرزهای جدید صحبت کنید تا با عواقب واقعی انتخاب عمل به اجبار، یا واقع‌بین بودن در مورد درخواست‌های نامعقول پیرامون وسواس‌هایش مواجه شود. در عین اینکه احساسات او را مورد تأیید قرار می‌دهید (برای مثال، درک می‌کنم چه حسی داری که انقدر ناراحت هستی)، اما هر روز به میزان بیشتری از وسواس‌های او دوری کنید و کمتر در آنها مشارکت کنید. به یاد داشته باشید که تغییر و مقاومت در برابر اجبار یک شبه رخ نمی‌دهد و به تمرین نیاز دارد. بنابراین، انتظار نداشته باشید که طی چند روز مشکل حل شود. هر پیشرفت کوچک را در نظر بگیرید و برای آن خوشحال باشید.

به علاوه، در مورد پیگیری درمان و توصیه‌های روان درمانگر ثابت قدم باشید. درمان برای وسواسی‌ها بسیار دشوار است و آنها را دچار اضطراب می‌کند. این شما هستید که در این دوره باید در کنار او باشید. نوبت‌ها را رزرو کنید، یادآوری کنید و او را به مصرف دارو (در صورت تجویز) و شرکت در جلسات تشویق کنید.

اگر میخواهید بیشتر درباره اصول رفتار با افراد وسواسی بدانید، پیشنهاد ما مقاله : اصول رفتار با افراد وسواسی چگونه است؟

در نهایت با وسواس چه کنیم؟

جدای از مراجعه به روان درمانگر و روانپزشک، تمرین خودمراقبتی می‌تواند به مدیریت علائم کمک کند. خواب با کیفیت، ورزش منظم، تغذیه سالم، گذراندن وقت با عزیزانی که از شما حمایت می‌کنند، تمرین تکنیک‌های آرامش بخش، مانند مدیتیشن، یوگا، و ماساژ در مدیریت علائم بسیار موثر است.

به یاد داشته باشید که اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک وضعیت سلامت روان است. مانند همه اختلالات سلامت روان، دریافت کمک به محض ظاهر شدن علائم می‌تواند به کاهش اختلالات در زندگی کمک کند. ارائه دهندگان مراقبت‌های بهداشتی و متخصصان سلامت روان سیمیاروم می‌توانند با ارائه مشاوره و گزینه‌های حل مشکل به بهبود کیفیت زندگی شما کمک کنند.

تست وسواس مادزلی

منابع:

psychiatry

nimh

ocduk

5/5 - (2 امتیاز)
Share
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها